Wednesday, March 21, 2007
رنجنامه بهروز جاوید تهرانی
بنام سعادت ملت ایران
و با درورد به جانباختگان راه آزادی

بیش از دو سال است که اینجانب بهروز جاوید طهرانی در زندان رجائی شهر کرج بسر میبرم ،در ابتدا که به خانۀ من ریختند ومرا به همراه دوست عزیز و یار وفا دارم کیوان رفیعی در همان منزل خودم مورد ضرب وشتم شدید قرار دادند میدانستم این پرونده را نیز مانند بسیاری از پرونده های دیگرم تبرئه خواهم شد. زیرا من فقط یک فعال حقوق بشری بودم و هیچ جرمی نیز مرتکب نشده بودم
،ولی وزارت اطلاعات با ناشی گری تمام به منی که فقط فعالیتهای حقوق بشری انجام می دادم ،اتهام رابطه با سازمان مجاهدین خلق را وارد کرد،تنها مدرک آنها این بود که من یک نامۀ بسیار فرسوده از یک اعدامی در دهۀ 1360 را از لای جرز دیوار سلولم در بازداشتگاه 209 اوین در آورده بودم و آن را در اینترنت و مطبوعات آزاد اروپا و آمریکا به چاپ رساندم.
به هر صورتی که بود این پرونده را نیز با داشتن وکالای خوب و عدم اعتراف خود تبرئه شدم و پروندۀ قبلی من که تجمعی در کنار دفتر سازمان ملل در تهران بود را پیش کشیدند. تجمعی که ترتیب دهندگان آن مدتهاست که آزاد میباشند و از دستگیر شدگان آن ابتدا همسر آقای امیر حشمت ساران و همسر امید عباسقلی نژاد که هر دو همسرانشان نیز در زندان بودند .خانم شیوا نظر آهاری و چند خانوم دیگر که اسامی آنها بخاطرم نمی آید و بسیای از آقایان از قبیل علی و محمد طبرزدی (دو فرزند ارشد مهندس حشمت طبرزدی )ٍِِ،بینا داراب زند ،دکتر فرزاد حمیدی ،حسن قیصری ،خودم و بسیاری آقایان دیگر .خوشبختانه از میان این صدها مورد بازداشت شدگان همگی آزاد گردیده و تنها اینجانب هنوز هم در حال تحمل کیفرآنهم در مخوف ترین زندان کشور می باشم.جالب اینکه در آن تجمع مدنی و کاملا قانونی و آزاد (طبق اصل صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی کشورم ایران) بنده اصلا به مقابل درب سازمان ملل در خیابان دروس پاسداران هم نرسیدم و کیلومترها جلوتر ازآن توسط جلادان و دژخیمان وزارت اطلاعات دستگیر شدم.به همین خاطر مسئولین قوه قضائیه راهی جز تبرئۀ اینجانب در این پرونده نیز ،البته پس از گذشت 6 ماه بازداشت نداشتند. ولی بدلیل نامستقل بودن دادگاهای ایران و با توجه به فشارهای خرد کنندۀ وزارت اطلاعات بر قوه قضائیه،اینبار قا ضی حداد که آنقدر با هم صمیمی شده بودیم که بنده او را در خلوت خود عمو حدی! صدا میزنم،به من گفت : ٌتو در گوی دانشگاه سال 1378 به اتهام شرکت در تجمع غیر قانونی و توهین به مقام معظم رهبری به 8 سال زندان محکوم شدی و ما به تو از خدا بی خبر رحم کردیم ،حیف مقام معظم رهبری که شما عکسش را پاره کردید.شما لیاقت او را نداریدٌ. ما کاری کردیم که مقام معظم رهبری نصف حبس تو را عفو بدهد و بخاطر آن تظاهرات تو فقط 4 سال حبس کشیدی .
(البته هر بار می گفت مقام معظم رهبری خبر دارتر می ایستاد ودر انتهای آن جمله ای مانند «قدس صره شریف» را هم تکرار می کرد.)
او ادامه داد : حالا حضرت خامنه ای پشیمان شده ،و من تو را محکوم می کنم تا 4 سال را که قبلا عفو خوردی دوباره تحمل کیفر کنی .در ضمن برای تو 70 یا 80 یا شاید 100 ضربه شلاق می نویسم تا گناهانت بخشوده شود و در ضمن در زندان فکر نامه نگاری و بیانیه و از این چیزها به سرت نزند .
با تعجب پرسیدم شلاق برای چه ؟ آزادی و حقوق بشر و دمکراسی در مغز من جای دارند چرا میخواهید پشتم را سیاه کنید ؟ این اصلا عدالت نیست.
دوستان همۀ اینها را برایتان نوشتم تا بدانید که من هنوز هم جزو زندانیان کوی دانشگاه محسوب میشوم و هر کس باور ندارد میتواند از وکیل سابقم آقای بهروز بیگ وردی و یا وکیل فعلیم آقای عبدالفتاح سلطانی سئوال کند.
پایدار وطن همیشه،
بهروز جاوید طهرانی
06 اسفند 1385

برای من نامه بنویسید:
کرج/ زندان رجائی شهر (گوهردشت)/ اندرزگاه 2 / سالن 5 فرعی